عشقمتولدین هر ماه

عشق واقعی

عشق واقعی

عشق اصلی از منظر دیگران

فروردین :

می‌تونه حس قشنگی باشه؟ تا وقتی که جلوی پیشرفت من رو نگیره، به‌نظرم ضرری نمی‌رسونه. حتی می‌تونم کنار اون شخص بالغ‌تر شم، چیزهای مختلف بهش یاد بدم و خیلی چیزها هم ازش یاد بگیرم. آخر هفته‌ها یه شاخه گل براش بگیرم، گلی به زیبایی خودش، تا بفهمه بهش اهمیت میدم. امیدوارم بتونم حسش رو تجربه کنم، این‌که یکی برات با کل دنیا متفاوت باشه واقعا حس خوبیه.

اردیبهشت :
حسی شیرین که مثل مواد توی رگ‌هات می‌پیچه و تمامت رو درگیر می‌کنه و چه بخوای و چه نخوای، تو رو غرق خودش می‌کنه. درسته ممکنه آسیب‌زننده باشه اما لذتی که داره چی؟ اون لذت رو دوست دارم، مخصوصا وقتی می‌خنده. خنده‌هاش قلبم رو می‌لرزونه، شدت لرزش هم وقتی بیشتر میشه که من دلیل خنده‌هاش باشم، چه تصویر زیبایی‌.

خرداد :
به‌نظرم حس قشنگی می‌تونه باشه، حسی که “وقتی توی تاریکی غرق شدی، زندگیت رو روشن کنه”. دلم می‌خواد با خودم بِکِشمش و کلی کارهای هیجان‌انگیز و شاید مسخره انجام بدیم، کارهایی که اگه بقیه نگاهمون کنن بگن دیوونه‌ایم. البته بذار بگن، شاید هم واقعا دیوونه باشیم. دیوونه‌ی هم. حس کردنش خاصه.

تیر :
حس “از چشم‌هام هم بیشتر بهت اعتماد دارم” هم‌زمان قشنگ و ترسناکه که یکی تبدیل‌به مهم‌ترینت بشه و اعتماد کامل بهش داشته باشی. دلم می‌خواد توی یه روز بارونی کنارش بشینم دورمون یه پتو بپیچیم، آهنگ بی‌کلام آرومی پلی کنیم و براش دیالوگ کتاب مورد علاقم رو بخونم. حس آرامش‌بخشی داره.

مرداد :
حس این‌که بخوای یکی رو با تمام وجود در آغوش بگیری و هیچ‌وقت رهاش نکنی. حس شیرینیه، البته گاهی هم می‌تونه تلخ باشه، اما درکل دوستش دارم. دوست دارم تک‌تک خصوصیات کسی که عاشقشم رو بدونم و همه‌چیزم رو براش بذارم جوری که هر روزش پر شه از حس‌های خوب. دلم می‌خواد همیشه شادیش رو ببینم.

شهریور :
حسی که ممکنه واقعا وجود نداشته باشه و ما تظاهر به تجربه کردنش می‌کنیم، اما هرچی که هست، حس کردنش اگه به همراه آدم سالمی باشه قشنگه، حتی اگه واقعا عشق نباشه. اگه تجربش کردم دلم می‌خواد دستش رو بگیرم، کنار هم توی یه جاده‌ی خلوت برفی قدم بزنیم و جوری نگاهش کنم انگار همه‌چیزم در اون خلاصه میشه. دلم می‌خواد براش کارهایی رو بکنم که حس کنه مهمه.

مهر :
حسی غیرقابل توصیف؟ حتی وقتی تجربش کنی نمی‌تونی توصیفش کنی، نمی‌تونی عمق احساس خوبت رو نشون بدی، نمی‌تونی شدت خواستن اون شخص رو بروز بدی. البته ممکنه حتی پایان تلخی داشته باشه، اما شخصا دوستش دارم. به‌نظرم ارزشش رو داره، چون اگه خوب پیش بره کل زندگیت رو قشنگ و اکلیلی می‌کنه.

آبان :
حس ” دلم نمی‌خواد حتی یک ثانیه کنارش نباشم ” حس خاصیه. دلم می‌خواد دستش رو بگیرم، با هم بریم بگردیم، بدون این‌که نگران باشیم فردا قراره چی بشه، بدون این‌که ترس از قضاوت داشته باشیم، فقط خودمون باشیم و خودمون. احتمالا سرش خیلی حسود شم، وقتی بهش فکر می‌کنم حس می‌کنم کلی پشمک شیرین خوردم.

آذر :
نمی‌دونم، هرچیزی که هست از درک من خارجه؟ بیشتر مثل یه افسانه می‌مونه، اما اگه واقعی بود و یه روزی برام اتفاق افتاد، دوست دارم تمام کارهای هیجان‌انگیز و جالب رو باهاش انجام بدم. دوست دارم اون بخش از خودم رو که به کسی نشون ندادم نشونش بدم، سربه‌سرش بذارم و حتی گهگاهی بهش حرف‌های قشنگ بزنم، چون اون شخص خاص‌ترینم میشه.

دی :
حتی آوردن اسمش هم مسخره‌ست، ما توی جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که خیلی‌ها اسم احساسشون رو می‌ذارن عشق، اما خیلی وقت‌ها فقط وابستگیه. عشق، حالتیه که اگه بهش برسی حس می‌کنی توی این دنیا نیستی. شاید هيچ‌وقت نتونم تجربه‌ش کنم اما حقیقتا دلم می‌خواد حسش کنم و بفهمم که واقعا چیه. دلم می‌خواد بتونم کسی رو این‌طور بپرستم و آرامشم رو باهاش شریک شم.

بهمن :
حسی مثل اثر یه شاهکار روی بوم نقاشی، همون‌قدر زیبا و نیازمند به صبر و حوصله‌ست. ممکنه گاهی مشکلات سد راهمون شه، اما مگه قشنگ‌تر از این‌که با هم با اون‌ها مقابله کنیم هست‌؟ دلم می‌خواد در آغوش بگیرمش و با تمام وجود خستگی رو از تنم و تنش خارج کنم. دلم می‌خواد یه چسب زخم زیبا روی زخم‌هاش باشم، دلم می‌خواد با تموم وجود قلبم رو بهش هدیه بدم و بدونم که قرار نیست اون رو بشکنه.

اسفند :
حس لطیفی مثل لمس گلبرگ‌های رز؟ حسی که همیشه تجربه نمی‌کنیم، اما زمانی که بکنیم نمی‌تونیم ازش دل بکنیم. اگه عاشق بشم هر روز بهش صبح به‌خیر میگم تا روزش رو باهام شروع کنه. کلی بغلش می‌کنم و هر شب بهش میگم دوستش دارم تا بهش یادآوری شه. فکر کردن بهش هم گیلی‌ویلیم می‌کنه.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا